- روزنامه فدراسیون شماره 268/ پس از صحبتهای امیدوار کننده، در عمل هم از تیم ملی حمایت کنید
- روزنامه فدراسیون شماره268/ تنها اما ایستاده؛ تیم ملی در محاصره ناعادلانه
- روزنامه فدراسیون شماره 268/ عزم ملی برای حمایت از تیم ملی
- مسیری بدون محدودیت برای پیشرفت مهیاست
- دولت و مجلس به سربازان فوتبال ایران انگیزه و روحیه دادند/ایران پشت شیران
- قرعهای که «ایران» را دوباره به هم رساند
- شمسایی:۲۰ نفر در اردو، ۱۴ نفر مسافر اندونزی با طعم سورپرایز
- بهترینها در حال انجام است
- برگزاری جلسه کمیته انضباطی برای رسیدگی به حواشی دربی
- اعلام اسامی داوران هفته سیزدهم لیگ برتر
- دولت و مجلس همراه ملیپوشان ایرانزمین
- آغاز اردوهای انتخابی تیم ملی جوانان در مرکز ملی
- چشمان تیز سرمربی به کوچکترین اتفاقات
- اعلام زمان و مکان بازیهای تیم ملی فوتبال ایران در مرحله گروهی جام جهانی ۲۰۲۶
- کریمی: برنامههای پیشنهادی روانخواه برای تیم ملی امید تصویب شد
اندوهی که یکساله شد ...
سایت رسمی فدارسیون فوتبال، احسان محمدی – یکسال از شب شومی گذشت که فوتبال ایران ملیکا محمدی دختری که سرشار از شور زندگی بود را از دست داد اما هنوز این اندوه تازه است، کهنه نمیشود. آفتاب بارها طلوع و غروب کرد، همبازیهایش با قلب شکسته به میدان برگشتند، بعد از گلزنی نامش را فریاد زدند، کنار عکسش شاخه گل گذاشتند، در شبکههای اجتماعی خاطراتش را مرور کردند اما هنوز این رنج را سر باز ایستادن نیست ... انگار واژها توان نشان دادن حجم سوگ دختر ملیپوش و دانشآموخته ایرانی را ندارند که در 23 سالگی پیراهن سفید تیم ملی را با کفن سفید عوض کرد.

او به نسلی تعلق داشت که به خیلی از دختران شجاعت درخشیدن در فوتبال آسیا را داد، به خیلی از خانواده این اعتماد را بخشید که دختران ایران در فوتبال هم میتوانند پرچم را بر بام آسیا بنشانند، در جام جهانی نمایش محترمی داشته باشند … او به نسلی تعلق داشت که تازه فصل شکوفاییاش بود اما داس فلک به جدال با تن نحیفاش آمد.
ملیکا محمدی متولد 9 فروردین 1379، هافبک تیم ملی ایران و باشگاه فوتبال خاتون بم، سوم دیماه 1402 در یک تصادف رانندگی جان باخت. همراه او بهناز طاهرخانی و زهرا خواجوی نیز مجروح و راهی بیمارستان شدند که خوشبختانه سلامتیشان را بازیافتند. روزی که پیکر او را در ورزشگاههای آزادی، حافظیه شیراز و فجر بم تشییع کردند آسمان از آن حجم اندوه بغض کرد. اینکه تقدیر دختر شیرازی ایران را به آمریکا بُرد، دوباره برگرداند و در کنار نخلهای بم به جایی در آسمان فرستاد بیشتر به قصهها شباهت داشت اما واقعی بود، تلخ ولی واقعی.

درست مثل زلزله بم. بم به لطف سختکوشی مردم کویر «دوباره شاداب و جوان شد»، نخلهای شکسته دوباره خرما دادند، ارگ با سرپنجه هنرمند مرمتکاران سر پا ایستاد، خانههای گلی و خشتی جایشان را به بناهای محکمتر دادند و تیم فوتبال دخترانش بر بام فوتبال ایران ایستاد. حالا امیدوار و ناگزیریم این اندوه هم بعد از یکسال جایش را به آرامش بیشتری بدهد، زندگی ادامه دارد و باید دست به زانو گرفت، دوباره ایستاد و جنگید. حتی با زخمهایی که دیر جایش خوب میشود.
تسلیت به خانواده محترم و صبورش، تسلیت به فوتبال، تسلیت به ایران. روحش در آرامش ابدی که حتی با رفتنش هم به دیده شدن فوتبال زنان کمک کرد، دختری که آرزویی جز حال خوب سرزمین مادری نداشت ....




