احسان محمدی، سایت رسمی فدراسیون فوتبال: اورس مایر سوئیسی وقتی در سوتش دمید ما پای تلویزیون در آن هوای گرم و دم کرده نفسهایمان بریده بود. تیم ملی بعد از نمایشی درخشان مقابل یوگسلاوی حالا مقابل آمریکا ایستاده بود. این مسابقهای است که هیچوقت از یاد نمیرود. لقب "mother of all game" (مادر همه بازیها) لقب شایستهای است برای توصیف یکی از فراموشنشدنیترین بازیهای تیم ملی ایران در تاریخ جامهای جهانی.
30 خرداد 1377، ورزشگاه ژرلاند شهر لیون، گزارشگر جواد خیابانی.
ترکیب ایران: احمدرضا عابدزاده، محمد خاکپور، نادر محمدخانی، جواد زرینچه، مهدی پاشازاده، کریم باقری، حمید استیلی، مهرداد میناوند، علی دایی و خداداد عزیزی.
سرمربی: جلال طالبی
ترکیب آمریکا: کیسی کلر، فرانکی هیدوک، ادی پوک، توماس دولی، دیوید رگز، تاب راموس، کوبی جونر، کلودیو رینا، روی وگرل، جوی مکس مور، برایان مکبراید.
سرمربی: استیو سمپسون
این همه هیجان برای قلب نسل ما که هیجانانگیزترین مسابقات تیم ملی را مقابل عربستان و کویت و نهایتاً کره جنوبی برگزار کرده بودیم شاید خوب نبود که در عرض کمتر از شش ماه با استرالیا، آلمان، یوگسلاوی و آمریکا بازی کنیم. حتی دیدارهای دوستانه مقابل نیجریه، شیلی، کرواسی، آث رم و اینترمیلان هم در آن سالها حسابی ما را سر کیف آورده بود اما ایستادن مقابل آمریکا چیز دیگری بود.
مسابقه در میان التهابی که نزدیک به 40 هزار تماشاگر بازی ایجاد کرده بودند شروع شد. یک سانتر از سمت چپ خط دفاعی ما، پرواز مکس مور، ضربه سر، نگاه مبهوت عابدزاده و دیرک دروازهای که با ما مهربانی بود! توپ به زمین برگشت و ما چند سال پیر شدیم ....
اما خداداد عزیزی دوباره امیدوارمان کرد. با گامهای کوتاه و سریع خودش را به توپ رساند. ما نیمخیز شدیم، خروج کیسی کلر ... فریاد ما ... همه روی پنالتی تاکید داشتند جز «اورس مایر». او هم البته پنالتی را تایید کرد منتهی 20 سال بعد!
داور سوئیسی گفت: « در آن صحنه من این احساس را داشتم که مهاجم خیلی راحت افتاد. اما بعدا که صحنه را دیدم متوجه شدم که اشتباه کردم. یک پنالتی کاملا واضح بود که من تصمیم اشتباهی گرفتم!»
اعترافی بیفایده! ... چند دقیقه بعد کلودیو رینا از پشت 18 قدم با شوتی ترسناک تیر دروازه را لرزاند... سکوت ... هیجان!
اما لحظه تاریخی از راه رسید. دقیقه 40. جواد زرینچه که جلال طالبی به او اعتماد کرده بود، توپ را با مهدی مهدویکیا رد و بدل کرد، بعد سانتر درخشان زرینچه، پرواز حمید استیلی، یک ضربه سر شگفتانگیز، دستهایش کشیده کیسی کلر که آن روزها برای لسترسیتی بازی میکرد، لرزش تور ... پرواز ما به سمت سقف خانهها، مشتهای گره کرده استیلی، فریاد، اشک لبخند ...
بیهیچ تردیدی تا امروز این باشکوهترین گل ما در تاریخ جامهای جهانی بوده است. متفاوت با هر گل دیگری. اسمش را گذاشتند «گل قرن!». اصلاً مهم نیست گل مارادونا به انگلیس در 1986 را بهترین بدانید یا نه، این گل سالهای سال برای ما اسباب غرور بود و هست ...
نیمه دوم آمریکا باز حمله کرد، در یک مورد هایدوک از یک قدمی با شیرجه عابدزاده مهار شد اما هنوز قصه ادامه داشت. علیرضا منصوریان به جای خداداد عزیزی، افشین پیروانی به جای نادر محمدخانی و نعیم سعداوی به جای جواد زرینچه به میدان آمدند تا تیم با انرژِی بیشتری دفاع کند.
اما نوبت هنرنمایی آقای گل بود. علی دایی یکی دیگر از آن پاسهای بینظیرش را داد. پشت به دروازه در میانه میدان، استارت مهدویکیا را دید و توپ را برای گلوله آتشین ایران فرستاد. استارت مهدویکیا، تقلای مدافع آمریکا برای متوقف کردن او، فریادهای علیرضا منصوریان که از او پاس گل میخواست، ضربه خشک و محکم مهدی و گلللللللللللل ..... شادی افشین پیروانی، نعیم سعداوی و از خود بیخود شدن مهدویکیا کنار پرچم کرنر چیزی شبیه همان اتفاقی بود که در خانه تک تک ایرانیان رخ داد. شادی تا سر حد انفجار ....
حالا دیگر همه فقط سوت پایان میخواستیم، درست در اوج حملات آمریکا پاس مهدویکیا به دایی میتوانست ما را سه گله کند اما مدافع آمریکا از روی خط توپ را برگرداند، چند دقیقه بعد سانتر آمریکاییها با خروج سهلانگارانه عابدزاده روی سر مکبراید نشست و گل برای آمریکا ... سوت پایان بازی فرمان پرواز ما به سمت خیابان بود. خانه تحمل آن همه شادی را نداشت ... شبی که ایران شادمانه لبخند زد و باز هم فوتبال بود که این هدیه بزرگ را به مردم داد ... یاد باد.